محمود باقری؛ سعید محمدی بیدهندی
چکیده
فرض بر این است که بازارهای مالی با استفاده از ابزارهای موجود در حقوق خصوصی به گونهای فعالیت مینمایند که ایجاد تعادل و کارآمدی مبتنی بر عدالت توزیعی را به دنبال دارند، با این وجود در صورتی که بازارهای مالی از روند متوازن کارکردی خود خارج شوند، نیاز به ارائه و به کارگیری راهحلهای اصلاحی حقوق اقتصادی از جمله استفاده از سیاستهای ...
بیشتر
فرض بر این است که بازارهای مالی با استفاده از ابزارهای موجود در حقوق خصوصی به گونهای فعالیت مینمایند که ایجاد تعادل و کارآمدی مبتنی بر عدالت توزیعی را به دنبال دارند، با این وجود در صورتی که بازارهای مالی از روند متوازن کارکردی خود خارج شوند، نیاز به ارائه و به کارگیری راهحلهای اصلاحی حقوق اقتصادی از جمله استفاده از سیاستهای مالیاتی-یارانهای که نتایج توزیعی مطلوب را در برداشته باشند، احساس میگردد. پژوهش حاضر بر مبنای روش کتابخانهای و به صورت تحلیلی-توصیفی ضمن بررسی چارچوب اصلیترین مداخلات مالیاتی-یارانهای در بازارهای مالی ایران، نسبت به تحلیل مقررات موجود، تبیین چارچوب هنجاری متناسب با سیاستهای مالیاتی-یارانهای در بازارهای مالی و بررسی انطباق یا عدم انطباق مداخلات مالیاتی-یارانهای در بازارهای مالی با این چارچوب هنجاری میپردازد. این پژوهش بر این باور است که مناسب-ترین راه برای بازگرداندن وضعیت کارآمدی بازارهای مالی، اعمال آن دسته از سیاست ها و مقررات مالیاتی-یارانهای می باشد که مبتنی بر فرمول عدالت توزیعی کالدورهیکسی؛ نشات گرفته از مکتب تحلیل اقتصادی حقوق طراحی شده باشند، به گونه ای که اگر مداخلات مزبور آثار نامناسبی برای برخی گروهها را در کوتاهمدت به دنبال داشته باشند با رهآورد حداکثرسازی ثروت در بلندمدت آن آثار برای افراد زیاندیده جبران گردند.
فاطمه کیائی؛ حسن رهپیک؛ محمود باقری
چکیده
اعمال مقررات عمومی ورشکستگی بر بانکها مشکلات حقوقی فراوانی را به وجود میآورد. در این مقاله جهت جلوگیری از ورشکستگی بانکها، مدل بازسازی منطبق با نظام حقوقی ایران ارائه میگردد. ارزیابی مقررات ایران نشان میدهد که تاکنون قانون جامعی در زمینه بازسازی بانکها به تصویب نرسیده است. تدوین قانون بازسازی بانکها نباید صرفاً تقلیدی ...
بیشتر
اعمال مقررات عمومی ورشکستگی بر بانکها مشکلات حقوقی فراوانی را به وجود میآورد. در این مقاله جهت جلوگیری از ورشکستگی بانکها، مدل بازسازی منطبق با نظام حقوقی ایران ارائه میگردد. ارزیابی مقررات ایران نشان میدهد که تاکنون قانون جامعی در زمینه بازسازی بانکها به تصویب نرسیده است. تدوین قانون بازسازی بانکها نباید صرفاً تقلیدی باشد و نیازمند تحلیل ماهیت حقوقی روشهای بازسازی است. روش ادغام و خرید و پذیرش، هر دو عقد هستند و بهترتیب براساس انتقال قرارداد و انتقال دین و طلب منعقد میشوند و روش پرداخت از طریق صندوق ضمانت سپرده ایقاع و مبتنی بر واگذاری اجرای تعهد به شخص ثالث میباشد. هر سه روش با مبانی حقوقی ایران سازگارند و قابلیت بومیسازی در کشور را دارند. در مدل پیشنهادی رضایت بدهکاران و طلبکاران از ارکان بازسازی نیست. با این حال در نظر گرفتن حق اعتراض برای طلبکاران ضروری به نظر میرسد. در این مدل، بانک مرکزی یا صندوق ضمانت سپرده بهعنوان مقام نظارتی بر سیستم بانکی لحاظ میشود. این مقام با درنظرگرفتن ترتیب اولویت روشهای ادغام، خرید و پذیرش و پرداخت از طریق صندوق ضمانت سپرده که بر اساس برآورد هزینهها و شرایط بانک متوقف است، به اعمال مدل پیشنهادی جهت جلوگیری از ورشکستگی بانک متوقف میپردازد.
محمود باقری؛ محمّد صادقی
چکیده
حسبه نهادِ نظارتی کهن، لیکن مغفول مانده در حقوق اقتصادی اسلام است که نقش حقوق رقابتی آن کمتر موشکافی شده است. حفظ تمامیّت بازار و تسهیل رقابت، ضرورتی برای نظامهای حقوقی و اقتصادی است که همواره اهمیّت مییابد و البتّه هر چند ارزش والایی دارد امّا نزد اندیشمندان اسلامی محدود و محصور به قالب «معاملات» شده است و در این میان حسبه (و یا ...
بیشتر
حسبه نهادِ نظارتی کهن، لیکن مغفول مانده در حقوق اقتصادی اسلام است که نقش حقوق رقابتی آن کمتر موشکافی شده است. حفظ تمامیّت بازار و تسهیل رقابت، ضرورتی برای نظامهای حقوقی و اقتصادی است که همواره اهمیّت مییابد و البتّه هر چند ارزش والایی دارد امّا نزد اندیشمندان اسلامی محدود و محصور به قالب «معاملات» شده است و در این میان حسبه (و یا لااقل جوانب رقابتی آن) که در حقیقت نهادی عمومی غیردولتی در فقه اسلامی است، به ورطه فراموشی سپرده شده است. مقاله حاضر قصد دارد که ضمن ترسیم جوانب رقابتی حسبه در اسلام، به تحلیل رابطه حقوق و اقتصاد در قالب «حسبه» بپردازد. بخشی از این تحلیل و بررسی مبتنی بر معنا، مقام و بنیانهای عام حسبه بوده و بخش دیگر ناظر بر مطالعه موردی رابطه حسبه با نظم حقوق اقتصادی است که در شرایط کنونی بروز نموده است. ترکیب این دو بخش در نوشتار حاضر امکان دستیابی به معیار منطقی در تفسیر حقوق و اقتصاد مبتنی بر آموزهها و رهیافتهای اسلامی را توضیح میدهد که خود، نقطه آغازینی برای دستیابی به قاعده حقوقی رقابت در اسلام بر مبنای نهاد حسبه و از مقدمات بحث از جایگاه بازارهای رقابتپذیر (بازار) و بازارهای رقابتناپذیر (نابازار) در حقوق اسلامی میباشد.