محمد راسخ؛ مجتبی حسینی
چکیده
رگولاسیون، مفهومی نوین است که تحولات اقتصادی گوناگون، بستر پیدایش و تکامل آن بوده است. نه تنها معنای امروز رگولاسیون با گذشته متفاوت است، بلکه حتی امروز شاهد معانی متفاوتی از آن در نظام های حقوقی- اقتصادی هستیم. باری، رگولاسیون همواره در پی تنظیم رابطة میان حکومت و اقتصاد (به ویژه، بازار) بوده؛ امری که از آغاز شکل گیری اقتصاد صنعتی ...
بیشتر
رگولاسیون، مفهومی نوین است که تحولات اقتصادی گوناگون، بستر پیدایش و تکامل آن بوده است. نه تنها معنای امروز رگولاسیون با گذشته متفاوت است، بلکه حتی امروز شاهد معانی متفاوتی از آن در نظام های حقوقی- اقتصادی هستیم. باری، رگولاسیون همواره در پی تنظیم رابطة میان حکومت و اقتصاد (به ویژه، بازار) بوده؛ امری که از آغاز شکل گیری اقتصاد صنعتی تاکنون گریبان گیر نظام های حقوقی و اقتصادی شده است. به رغم همة اختلافات ماهوی و شکلی که این موضوع به همراه داشته، یک نکته، محل توافق است و آن اینکه نبود سازوکار تنظیم رابطة میان حکومت و بازار به ضرر همة بازیگران در این عرصه است که در نهایت به ضرر منافع ملی بوده و زیان های اقتصادی و اجتماعی جدی بر جای می گذارد. این مقاله، پس از بیان پیشینه و ضرورت رگولاسیون، در پی تبیین سه معنا و سطح از مفهوم رگولاسیون و رویکردهای موجود به آن است. در سطح نخست، رگولاسیون در معنای عام به هر گونه تنظیم الزام آور اجتماعی اطلاق می شود. در سطح دوم، رگولاسیون در معنای خاص به مداخلة حکومت در نظام بازار باز می گردد. در سطح سوم، رگولاسیون در معنای اخص به معنای مداخله در اقتصاد و بازار از طریق مقررات گذاری است. پیداست رگولاسیون در دو معنای خاص و اخص به تنظیم رابطه و نسبت میان حکومت و اقتصاد و بازار مربوط می شود. گفتنی است «قانون اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم قانون اساسی» دربردارندة معنای خاص رگولاسیون است، چرا که نشان دهنده تنظیم حقوقی اقتصاد از طریق وضع قانون است. در مقابل، بخشنامه ها یا آیین نامه های شورای رقابت و نیز قاعده گذاری سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، مصداق اصلی رگولاسیون در معنای اخص است.
حسن وکیلیان
چکیده
در این مقاله، نقش و تأثیر گروههای ذینفع، بهویژه گروههای ذینفع حمایتی درونی در سیاستگذاریهای عمومی، با استفاده از مطالعات انجام شده در این حوزه به روش تحلیلی –تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا تطور تاریخی، تعریف و انواع گروههای ذینفع مطالعه شده و پسازآن نقش و نحوه تأثیرگذاری گروههای ذینفع از طریق قوای سهگانه ...
بیشتر
در این مقاله، نقش و تأثیر گروههای ذینفع، بهویژه گروههای ذینفع حمایتی درونی در سیاستگذاریهای عمومی، با استفاده از مطالعات انجام شده در این حوزه به روش تحلیلی –تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا تطور تاریخی، تعریف و انواع گروههای ذینفع مطالعه شده و پسازآن نقش و نحوه تأثیرگذاری گروههای ذینفع از طریق قوای سهگانه در فرایند طراحی، تدوین، بررسی و اجرای سیاستهای عمومی مورد بررسی قرار گرفته است. در این جا بر مزایای مهم مشارکت گروههای ذینفع در فرایند سیاستگذاری تأکید و تصریح شده است که حکومت و گروههای ذینفع برای طراحی، تدوین و اجرای مؤثر سیاستهای عمومی به یکدیگر نیازمندند. همچنین نشان داده شده است که با رعایت برخی شرایط و لوازم، مشارکت گروههای ذینفع در سیاستگذاری برای فعالیتهای اقتصادی میتواند محتوای سیاستها را غنی کرده و نیز تا حدی از تصمیمگیریهای شتابزده، ناگهانی و مضر از سوی حکومت جلوگیری کند و بدینوسیله تا حدی هزینههای مبادلاتی را کاهش دهد. شیوههایی که بهطورمعمول گروههای ذینفع حمایتی برای نفوذ و تأثیر بر سیاستهای عمومی در اندامهای مختلف حکومت به کار میگیرند با اتکا بر مطالعاتی که به روش توصیفی- تطبیقی انجام شده مورد اشاره قرار گرفته است. در پایان مقاله، ضرورت مشارکت بیشتر گروههای ذینفع در سیاستگذاری برای فعالیتهای اقتصادی در ایران بررسی شده و با استفاده تجارب برخی کشورها توصیههایی برای تقویت فعالیت آنها ارائه شده است.